خبرگزاری فارس: در منطقه «والفجر یک» در فکه، زیر ارتفاع 112، به پیکر شهیدى برخوردیم که روى برانکارد، آرام و زیبا دراز کشیده بود؛ سه تا قمقمه آب کنارش قرار داشت؛ هر سه تاى قمقمه‌ها پر از آب بودند.

خبرگزاری فارس: یک روز مسئول اسارتگاه آمد و گفت: از طرف رئیس‌جمهور عراق صدام، برایتان هدیه فرستاده شده است که فردا به شما می‌دهیم؛ بسیار کنجکاو بودیم که بدانیم هدیه صدام چیست.

خبرگزاری فارس: وقتی ما صدای انفجاری را می‌شنیدیم، فوراً روز زمین می‌خوابیدیم تا ترکشی به ما اصابت نکند، اما شهید هاشمی، هیچ‌گاه از صدای سوت خمپاره و سلاح‌های سنگین هراسی نداشت و این مایه تعجب ما شده بود.

خبرگزاری فارس: پدربزرگم که به کردستان رفته بودند یکی از کردها آمده و گفته بود من تا وقتی که شما را ندیده بودم فکر می‌کردم شهید کاوه از آسمان آمده است، ولی حالا که شما را می‌بینم می‌توانم باور کنم که او مثل ما پدر و مادری داشته است.

خبرگزاری فارس: بار دیگر مأموریت یافتم که دو فروند ناوچه عراقی که در آب سرگردان بودند را منهدم کنم. این کار را هم کردم و آن دو ناوچه را هم به قعر آب‌های خلیج فارس فرستادم. بعدها از اسرای عراقی شنیدم که می‌گفتند: آن دو ناوچه از نوع مین جمع‌ کن بودند و ایران با زدن آنها کمر نیروی دریایی عراق را شکست.

خبرگزاری فارس: حاج احمد با آقای رضایی خدمت آقای خامنه‌ای رفتند و صحبت‌هایی انجام شد. در مسیر برگشت، از حاج احمد پرسیدم جریان چیست؟ دیدم اشک در چشمانش حلقه زد و گفت «به آرزویی که داشتم رسیدم...» بعدها متوجه شدیم که قضیه رفتن به لبنان مطرح شده است.

خبرگزاری فارس: یکی از برادرها می‌گفت تفنگ روی سینه ما گذاشته بودند؛ ولی جرأت اینکه ماشه را بکشند، نداشتند. بعد بچه‌ها همه را به رگبار می‌بندند و نتیجه این می‌شود که 1000 نفر از آنها را می‌کشند. به وسیله 50 الی 70 نفر نیرو. تلفات ما تنها 6 نفر شهید بود.

خبرگزاری فارس: بعد از شهادت محمد، اصغر بی‌تاب جبهه بود. هر چه سعی کردم او را از رفتن منصرف کنم، نشد؛ سن کم و جثه کوچک‌اش را هم بهانه کردم، که شناسنامه‌اش را دست‌کاری کرد و برای اعزام اسم نوشت. وقتی دیدم دارم مغلوب خواسته او می‌شوم، برایش شرطی گذاشتم که فکر می‌کردم مو لای درزش نمی‌رود!

خبرگزاری فارس: نرم‌افزارهای چند رسانه‌ای شهیدان «سید مرتضی آوینی» و سردار شهید «محمدابراهیم همت» پرفروش‌ترین نرم‌افزارهای چند رسانه‌ای حوزه ایثار و شهادت در ششمین نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال است که در غرفه نشر شاهد عرضه می‌شود.

خبرگزاری فارس: آقا مهدی دستش را به دوش علی زد و گفت: آقای علی آقا! رودست خوردی. می‌دونی این آقا یوسف کیه؟ علی که هاج و واج مونده بود، گفت: نه! چطور مگه؟ آقا مهدی گفت: یوسف سجودی تو لشکر 25 کربلا فرمانده گردان بوده!

خبرگزاری فارس: در منطقه فکه پیکر شهید 16 ـ 17 ساله‌ای را پیدا کردم که زیر لباسش برجسته بود؛ وقتی دکمه‌هایش را باز کردم یک کتاب و دفتر زیر لباس گذاشته بود. کتابى که 10 سال تمام، با شهید همراه بوده است، کتاب فیزیک بود.

خبرگزاری فارس: زمانیکه اصغر به دنیا آمده بود، قسمتی از بدنش کبود بود که پدر و مادرم از پیرمرد عارفی این قضیه را پرسیدند؛ پیرمرد به پدرم گفت: آقای خنکدار این پسر رو دست شما نمی‌ماند، وقتی به سن جوانی برسد از دنیا می‌رود، ولی ناراحت نباشید، چون پسرتان راه درستی را در پیش می‌گیرد.

خبرگزاری فارس: وقتی دلیل تأخیر مسئول تدارکات را پرسیدیم، گفت: در مسیر برگشت، در کمین کردهای کومله گرفتار شدم و به زور ماشین و جیره غذایی داخل آن را از من گرفتند،‌ اما درخواستی از آنها کردم که به آن نه نگفتند!