شهدا شرمنده ایم

شهدا شرمنده ایم
خاطرات مردان بی ادعا 
قالب وبلاگ
نويسندگان
طراح قالب

به گزارش گروه حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)، روایت زیر خاطره‌ای خواندنی از سوگواری سردار شهید «مهدی زین‌الدین» فرمانده بلندآوازه لشکر 17 علی‏ابن‏ابی‏طالب (ع)‌ و حال و هوای عجیب انس او با مقتدایش، سیدالشهداست که به نقل از سایت نوید شاهد منتشر می‌شود:

پس از اتمام جلسه‌ای که در خدمت شهید زین‌الدین بودیم، آقا مهدی رو کرد به من: "فلانی! بمانید کارتان دارم." بچه‌ها که متفرق شدند من و برادر محمود منتظر ماندیم. ساعت نه صبح بود که ایشان از بنده خواست زیارت عاشورا را بخوانیم. من با تعجب گفتم: "آقا مهدی! الان در این موقعیت؟"

- آره دوست دارم سه نفری با هم یک زیارت عاشورا بخوانیم."

رفتیم توی یک چادر دنجی و شروع کردیم... همین که نام مقدس حضرت ابی عبدالله‌الحسین علیه السلام بر زبانم جاری شد، اشک‌های آقا مهدی هروله‌کنان بر گونه‌هایش دوید. آنگاه آنچنان ضجه‌ای از ایشان بلند شد، که عنان اختیار از کف دلمان ربود.

به خلسه عجیبی فرو رفته بود. واقعاً خودش را در حضور امام حسین علیه السلام می‌دید. یک لحظه احساس کردم که هر آنچه در آن حوالی است با ما زمزمه می‌کنند. دیگر هر سه یک صدا ناله می‌زدیم. انگار همه یک چشم شده بودیم که می‌گریستیم، چشم آقا مهدی!"

انتهای پیام/خ


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:33 ] [ محمد جواد ]
.: Weblog Themes By Salehon.ir :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
حمایت میکنیم
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 226
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 231
بازدید ماه : 546
بازدید کل : 19275
تعداد مطالب : 330
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1